۱۳۸۹ مرداد ۳, یکشنبه

33$:از نیمه شعبان تا شعبان بی مخ ها در لباس مراجع عزیز دراین ماه عزیز!(شعبان رو میگم..)



در مطلب قبلی کمی به بعضی از رفقای مذهبی  که در این یک سال عضو اکثریت خاموش بودند گیر کوچیکی دادم که عزیز من در این ماه عزیز(حداقل برای شما که عزیز است!) محض خنده هم که شده کمی به خودت بیا و این تن بمیره از مذهب فقط قسمت های رُمانتیک و احساسیش رو بر ندار!گفتم آخه عزیز من مذهب فقط زنجیر زنی و فحش خار و مادر به یزید  و قیمه پلو که نیست!مذهب فقط سوار هواپیمای آخرین مدل شدن برای ملاقات با خدا در کشور اون خپلو ملک عبدالله و زیارت بندگان پاک خدا در کشور دوست و همسایه و شرور آن جناب دراز یه لا قبا بشار اسد که نیست!به جان برادر تا آنجا که من یادم میاد مذهب مخصوصاً مذهب شما اسلام برای مبارزه با ظلم آمده بود حداقل به ما که اینجوری گفتند!دیدیم کسی حرف ما را گوش نمیکند من هم زدم به لانه زنبور!پس این بار نامه مینویسم به مراجع تقلید عزیز!!(ها؟!)
آقایان تقلید مرجع! برای شروع بیایید با هم کمی کتاب دینی دبیرستان را دوره کنیم یادش به خیر روزی که اینجانب با شخصیتی با اسم مرجع تقلید آشنا شدم خیلی ترسیده بودم تا اینکه معلم دینی گفت از نشانه های مرجع تقلید میباشد:مرد ,عاقل ,حلال زاده، آزاد ، زنده ، عادل، و ...
1.خوب با مرد بودنش مشکلی ندارم چون زنها خیلی وقت پیش با این کنار آمدن و قبول کردن که وقتی مادر شدن بهشت را به عنوان شیر بها! و کادوی مادر شدنشان از خدا کادو بگیرند البته بیشتر در شکل یک جلو دری!آخه باید بزارن زیر پاشون! و ما مردها هم در عین نامردی تو این معامله حسابی برنده شدیم ....و بقیه چیز ها را تمام و کمال به نام خود کردیم از حق زندگی کردن گرفته تا نفس کشیدن!
2.خوب با عاقل بودن مراجع هم هیچ مشکلی ندارم آخه بابابزرگ خدا بیامرزم همیشه میگفت:پسر جون عاقل باش فکر خودت باش با این جماعت ضحاک در نیفت!یا همسایه 90 ساله لب گورمون که همیشه میگفت آدم عاقل هیچ وقت خودش رو با این آدم کش ها درگیر نمیکنه!
3.حلال زاده بودن را هم که خوب هیچی نگم بهتره!!!نه بزار بگم اصلاً آخه مرد حسابی اینکه مادر یک نفر چه کاره بوده چه ربطی به خود آدم داره ندیدی پسر نوح با رفیق بد و ذغال خوب چه خاکی بر سرش شد!
4.در مورد آزاد بودن هم که ما کلاً همه تو این مملکت کلاً آزادیم حالا بعضی ها از مغز آزادن بعضی ها از... ولی مراجع که تا اونجا که من خبر دارم تا زمانی که عاقل باشند و حرفی بر خلاف حرف خداوند روزگار نزنند مثل(مرحوم منتظری که جدا از هر اعتقاد شخصیم فقط به خاطر شجاعتش به اعتراف به اشتباه ستایشش میکنم) آزاد هستند البته در قفس خودشون!از قدیم گفتند آزادی یک چیز نسبی هست و درک هر شخصی از آزادی یه حدی مثلاً من درکم از آزادی شاید در حد یک بار مشتی و دانسینگ و مشروب های عالی خلاصه بشه ولی برای یک مرد بزرگ آزادی یعنی چیزی فراتر از آن چیزی که در کشورهای پیشرفته میبینیم!برای دختر همسایه ما آزادی یعنی نزاشتن روسری برای اون خانم فرانسوی یعنی پنهان شدن تو یک برقه!!و.....
5 در مورد زنده بودن که بزنم به تخته کم کم دارم شک میکنم که شجرنامه این بزگواران به حضرت نوح خدا بیامرز میرسد!
6.و عادل بودن!!!!!!!!این قسمت دیگه مرد میخواد جلو دهنش رو بگیره و چیزی نگه که من آدمش نیستم ولی به احترام سن مراجع که بعضی هاشون با تیرانازارو رکس برابری میکنند نمیگم که آخه اوج شجاعت یه مرد خدا این بود که پیام تبریک به مموتی نده؟؟؟شما که دم از عدل و عدالت میزنی تا یه از خدا بی خبر تو حرمین شرفین منفجر میشه فریادتون بالا میره که هتک حرمت شد آخه عزیز های دل که تا همین چند دهه پیش خط اول مبارزه با شعبان بی مخ و یارانش بودین!(!!!؟!!)چی شد که که وقتی همین مردم عادی از مشروب خور  و مذهبی گرفته دارن تو سر خودشون میزنن که بابا عبدالرضا تاجیک هموطنمون هتک حرمت شده شما درگیر چراغونی نیمه شعبان سال پیش شدی که سیم و کابل کم اومد؟؟؟میخوای بگم چرا کابل کم اومد حاجی؟؟مقلد هات داشتن تو کهریزک و اوین با همین کابل ها جوون های مردم رو له میکردن!حاجی اون داستان معروفه رو یادته که علی آهن داغ زد رو دست برادرش؟؟؟نه جون دادا یادته؟؟بی خیال آهن داغ ,امروز دارن با انبردست ناخن جوون مملکت رو میکشن!یه بار امتحان کن حاجی یه حال عرفانی داره!(خواننده محترم خر نش یه وقت امتحان کنی!!!)حاجی خبر نداری بگم اون روز که شما و دوستان داشتید فتوا میدادید که زنا حرام و صیغه حلال! صیغه کرده و نکرده به جووون این مملکت از دختر و پسر از مسلمون و مسیحی کافر تجاوز کردن نگو که خبر نداری که اگه خبر نداری خودت بهتر از من میدونی حکمش چیه آخه خودت فتواشو دادی حاجی
"اگر مرجع تقليد يا مجتهدى احساس كند كه شرايط مرجعيّت يا اجتهاد را از دست داده آيا لازم است كه اعلام كند؟
 لازم است اعلام كند."
حاجی فقط خواستم بگم مرد باش و به قول خودت به حرمت این روزهای عزیز(که نمیدونم باید شاد باشیم یا باز گریه کنیم تو سر خودمون بزنیم!) یه ذره شجاعت رو از عیسی سحیر خیز یاد بگیر یه ذره زیبا حرف زدن رو از محمد نوری زاد یاد بگیر یه ذره بی ادعا بودن و مردمی بودن رو از استاد شجریان یاد بگیر یه ذره نجابت رو از تاجیک نازنین یاد بگیر یه ذره مظلومیت رو از بچه های گمنام  سبز یاد بگیر یه ذره عشق رو از لبخند عزیز دوست دختر امیر جوادی فر یاد بگیر(بی خیال نا محرم و تیر شیطان شما فقط قسمت عشق پاک رو ببین حاجی!) اگر هم خواستی ادب یاد بگیری برو از همون سید مضاعف یاد بگیر!!!(اگه هم طرز تهیه آبجو از همین دلستر های خودمون رو خواستی یاد بگیری بیا پیش خودم مجانی یاد بگیر!)



۵ نظر:

ali گفت...

تو گوه خوردي که به مراجع ما توهين کني
معالومه ننت زن همسايه بوده که تو ازش تخم در اوردي

دلقک گفت...

ادب مرد به از مرجع اوست!!!... لقمان حکیم رو گفتند ادب از که آموختی گفت از ...!

Anonymous گفت...

دلقك جان عزيز من ادب مدب كيلو چنده؟ ها؟
نه جون من؟
چرا جون من؟ جون اين انسان نماهاي پارينه سنگي تا حالا ادب مدب از اينا ديدي؟
جون من راستشو بگو؟
آقاجان درسته مطلبت طنزه ديگه نظرت نبايد طنز باشه كه ادب اونم بسيجي عرزشي سانديس خور ضد استكبار جهاني؟
استغفرالله و الاتوبه عليه

Anonymous گفت...

بعد يه چيزه ديگه ببخشيدا مدفوع اين بنده خداي عرزشي اينقدر كه سانديس و كمپوت خورده خيلي غليظ شده از گو تبديل به گوه شده :D

دلقک گفت...

ها ها ها قربون شما اما از قدیم گفتن فحش بچه سوژه طنز!!!شایدم یه چیز دیگه گفتن دقیقاً یادم نیست!