۱۳۸۹ مرداد ۶, چهارشنبه

35$:از امام مضاعف تا امامی دیگر به نام امام زمان(Time)


خرزو خان Vs مضاعف

این چند روز به بهانه رسیدن دوباره تولد آقا مهدی که ما آخرشم نفهمیدیم این بنده خدا وسط گرمای تابستون به دنیا اومد یا تو سرمای زمستون!(و همانا این از عجائب تقویم قمر در عقرب میباشد و شما خیلی خرید و نمیفهمید!)یه کوچولو(جون خودم!)به ایشون گیر دادم و همین جوری محض خنده یادی هم از خرزو خان زنده کردیم که با توجه شدید الحن! بعضی رفقا مواجه شد و این دوستان ناراحت از اینکه من چرا نام خرزو خان را برای  به قول آنها حضرت صاحب الامر امام و منجی عالم بشریت آقا امام زمان(عج وج مج ا بچه جان این قدر وجه وووجه نکن دارم حرف میزنم) استفاده کردم رگ های غیرتشان باد کرد و اینجانب رو محکوم به توهین به مقدسات کردند!(حالا دقیقاً این مقدسات مربوط به چه تعدادی از اهالی کره خاکی میشه اسنادش موجوده!)...خوب تمام این حرف ها را این چند روز زدم تا برسم به مقایسه امامی به نام مضاعف و امامی به نام زمان!این چند روز خیلی سعی کردم در مورد ایام نیمه شعبان فقط طنز بنویسم و بعضی جاها هم شیطنت کردم و کمی یک طرفه به قاضی رفتم و سعی کردم نظر شخصی خودم را به زور در مغز شما بچپانم!(وبلاگ شخصیمه دلم میخواد!ها مشکلیه؟)دقیقاً همان کاری که شما میخواهید بکنید!ولی هدف نهایی من از شروع این بحث ها این بود که به شما رفیق عزیز یک چیزی را یاد آوری کنم که فرقی باید باشه بین بسیجی ذوب شده در ولایت مضاعف و شما رفیق و برادر عزیز که این چند روز با فحش ها خار مادرت حسابی ما را شرمنده کردی!(البته بعضی رفقا هم از حق نگذریم خیلی محترمانه صحبت کردند اما اکثریت با عصبانیت غریبی از اعتقادات خود دفاع کردند!)... و اون فرق از نظر من مفلوک همانا آن شعار معروف که میگفت "زنده باد مخالف من!"
1.رفیق شما که از اینکه من امام زمان شما را خرزو خان صدا کنم حسابی عصبانی میشوی و میگویی این توهین به اعتقادات شخصی !میشه بگی چرا اون موقع که جومونگ و بودا و مسیح رو در حالت طنز جایی میبینی نیشت تا بناگوش باز میشه و میخندی و رگ غیرتت باد نمیکنه؟؟شاید امام زمان برای شما یک چیز مقدس باشد اما برای باقی افراد این کره خاکی در حد یک افسانه میباشد دقیقاً همان طور که شما فکر میکنی بودا یک افسانه میباشد!اسنادش هم در اداره آمار موجوده!اگر بر فرض محال گیریم که کل جهان هستی همین یک تکه  سنگ فسقلی کره زمین! باشد فقط  حدود یک میلیارد از جمعیتش مسلمان هستند و از این 1 ملییارد حدود 10% فقط شیعه هستند و باز هم درصد بالایی از این شیعه ها مثل اینجانب شامل طرح مسلمان سازی از طریق شناسنامه شدند تا به دنیا ثابت کنیم ما بی شماریم البته در شناسنامه!خوب پس اگر لحظه ای منطقی باشیم میبینی شما اقلیت کوچیکی هستید که اعتقاد دارید شخصی از مذهب شما قرار است کل دنیا را نجات دهد!(که از نظر خود من همین خودش توهین به اکثریت!انگاری ما همه گاو شما زرافه!ببخشید عاقل!)
2.شما که اگر یک کلمه حضرت را از قبل اسم امام زمان بردارند رگ غیرتت باد میکند و میگویی توهین!و به هیچ کس اجازه نمیدهی که این آقا مهدی  و اجدادش را نقد کند مثلاً بگوید خوب با این همه علم و کمالات چرا یک اختراع و کشف نکردند!یا آن موقع که بودند چه گلی به سر این مملکت ما زدند جر حمله معروف اعراب به ایران(آخه برادر من کجای دنیا اعتقاد شخصی رو با شمشیر میکنن تو کله ملت ...حالا بماند چی کردن کجای زنهای این ملت!در پیرو همین اعتقاد شخصی )و چه کاری مفیدی برای ایران زمین کردند که حالا ما باید هر جمعه ذوق مرگ بشویم و چشم به در که ببینیم میاید یا نیاید!ما که ادعای جنبش بدون خشونت داریم منتظر باشیم تا یک جمعه ای بیاید و سوار بر اسب و شمشیر به دست خون همه کفار را بریزد!خوب چرا این کار را همان 1400 سال پیش نکردی برادر من!
3.خوب برادر من شما که جای جواب دادن سریع رگ غیرتت میترکد چه انتظاری از پیروان مضاعف داری که از نظر آنها هم مضاعف هم تقریباً یک چیزایی تو مایه های امام تایم(Time)  شما میباشد!و غیر قابل نقد!وضعیت برادرهای بسیجی عاشق مضاعف یک جورایی مثه وضعیت شما میباشد در جهان هستی!یک اقلیت که به شخصی اعتقاد دارند و از نظر اونها این شخص مقدسه!(چیه چرا قرمز میشی منظور بدی ندارم فقط میخوام بگم اگه یکی از بیرون قضیه به این وضع نگاه کنی فرق زیادی بین تو و اون و من نمیبینه!)
4.این تن بمیره هم دیگه اینقدر نگو اعتقاد شخصی که خندم میگیره آخه نازنین من وقتی اعتقادات شما یک سری قوانین  اجرایی برای جامعه داره مثه ممنوعیت هاییی که برای روابط تعیین کرده و سهم ارث و ارزش زن و...و جریمه هایی مثه شلاق و قطع دست اعدام و قصاص !!!خودت رو مسخره کردی یا من رو که اسمش رو میزاری اعتقاد شخصی البته از شما چه پنهون من هم اعتقاد دارم که همه .... را از شصت پا دار زد!

۱۳۸۹ مرداد ۴, دوشنبه

34$:مهدی بیا مهدی بیا اینقده هم برا ما دیگه قر نیا!(به یاد خرزوخان!)





!!!!HAPPY BIRTHDAY KHORZOOOO KHAN!!!
امروز هم رسید مثه سالهای پیش آخرش هم نفهمیدیم این آقای مهدی امروز تولدشه یا شهادتشه یا ...!آخه این تن بمیره هی ملت میزنن سر خودشون از وقتی بچه بودم یادمه قرار بود این آقای مهدی بیاد!حالا چرا هی قر میاد و نمیاد ما نفهمیدیم ولی وقتی بزگتر شدم یه چیزی رو خوب فهمیدیم این آقای مهدی و اجداد محترمشون یک جورایی اصل مطلب هستند یعنی ما سر این طنابی که ما رو باهاش تو چاه فرستادن گرفتیم هی دویدیم دویدیم تا به سر کوهی رسیدیم که اسمش ولایت فقیه بود بیشتر کشیدیم دیدیم ادامه نداره گفتن چشم بصیرت میخواد آخه تو دست های خرزوخان!ببخشید آقا مهدیه!بله آقا جان بعد 30 سال فهمیدیم همه چیز زیر سر این آقا مهدی که قرار شده یه روزی یه ساعتی یه جایی بیاد و خار و مادر هر چی ظالمه رو با شمشیر و اسب یکی کنه!حالا ما چون به کسی بر نخوره نمیگیم خوب برادر من شما که اینقدر قدرت داری که با یه اسب و شمشیر و تعداد اندکی یار بزنی خار و مادر همه ظالم ها رو تو قرن تکنولوژی و علم و بمب هسته ای یکی کنی چرا همون موقع این کار رو نکردی!!!اصلاً شما که قرار وقتی میای علم رو 30 قسمت کنند و ما گاگول ها فقط یک قسمتشو بلد باشیم و شما 29 قسمت دیگه رو یادمون بدی!!این تن بمیره خودتون و اجدادتون محض خنده هم که شده یه چیز کوچولو اختراع کردید که ما تو کف بمونیم!نکنه شما هم مثه میر حسین عزیز ما منتظر موقع مناسب میگشتید که خودتون رو بروز بدید ولی اجل ببخشید غیبت مهلت نداد!عزیز من به جان خودم با همین یک قسمت از 30 قسما هم میشه خوش بود میشه شاد بود میشه بی خیال ما بشی و بزاری با همین 1 قسمت خودمون حال کنیم!میترسم اون 29 قسمت دیگه رو هم روو کنی دیگه همین نفس کشیدن رو هم با شلاق و شمشیر ازمون بگیرن!خوب بی خیال در هر صورت تولدتون مبارک ...کافیه!
ببین رفیق من که الان میدونم رگ غیرتت باد کرده و آماده ای بهترین فحش هایی که بلدی رو به مادر و پدر و جد من بدی محض اطلاعت همین سال تعدادی از رفقا فقط به جرم توهین به رهبری که خود را نماینده مهدی آقا میداند به چندین سال زندان محکوم شدند!رفقای من دارند چوب همین بت پرستی های شما را میخورند که همه چیز را باید مقدس ببینید و غیر قابل نقد!عزیز من این داستان اعتقاد شخصی شما شده داستان اون مردی که داشت قسمت خودش رو تو کشتی سوراخ میکرد و میگفت به شما چه قسمت خودمه!حالا که اینجوریه منم دارم رو قسمت خودم تو کشتی یادگاری مینویسم خوب شد!؟
*:این نوشته رو نه به قصد توهین بلکه به این قصد نوشتم تا به بعضی ها یاد آوری کنم که وقتی تو نوشته هام به مضاعف هر توهینی میکنم میشه خنده دار و طنز محشر!ولی وقتی از امام زمان شما کوچیکترین ایرادی بگیرم میشه توهین به اعتقاد شخصی!مگر نه اینکه در اعتقاد شخصی خیلی از لباس قشنگ ها مضاعف هم یک چیزی تو مایه همین خرزوو خان شما هست!

۱۳۸۹ مرداد ۳, یکشنبه

33$:از نیمه شعبان تا شعبان بی مخ ها در لباس مراجع عزیز دراین ماه عزیز!(شعبان رو میگم..)



در مطلب قبلی کمی به بعضی از رفقای مذهبی  که در این یک سال عضو اکثریت خاموش بودند گیر کوچیکی دادم که عزیز من در این ماه عزیز(حداقل برای شما که عزیز است!) محض خنده هم که شده کمی به خودت بیا و این تن بمیره از مذهب فقط قسمت های رُمانتیک و احساسیش رو بر ندار!گفتم آخه عزیز من مذهب فقط زنجیر زنی و فحش خار و مادر به یزید  و قیمه پلو که نیست!مذهب فقط سوار هواپیمای آخرین مدل شدن برای ملاقات با خدا در کشور اون خپلو ملک عبدالله و زیارت بندگان پاک خدا در کشور دوست و همسایه و شرور آن جناب دراز یه لا قبا بشار اسد که نیست!به جان برادر تا آنجا که من یادم میاد مذهب مخصوصاً مذهب شما اسلام برای مبارزه با ظلم آمده بود حداقل به ما که اینجوری گفتند!دیدیم کسی حرف ما را گوش نمیکند من هم زدم به لانه زنبور!پس این بار نامه مینویسم به مراجع تقلید عزیز!!(ها؟!)
آقایان تقلید مرجع! برای شروع بیایید با هم کمی کتاب دینی دبیرستان را دوره کنیم یادش به خیر روزی که اینجانب با شخصیتی با اسم مرجع تقلید آشنا شدم خیلی ترسیده بودم تا اینکه معلم دینی گفت از نشانه های مرجع تقلید میباشد:مرد ,عاقل ,حلال زاده، آزاد ، زنده ، عادل، و ...
1.خوب با مرد بودنش مشکلی ندارم چون زنها خیلی وقت پیش با این کنار آمدن و قبول کردن که وقتی مادر شدن بهشت را به عنوان شیر بها! و کادوی مادر شدنشان از خدا کادو بگیرند البته بیشتر در شکل یک جلو دری!آخه باید بزارن زیر پاشون! و ما مردها هم در عین نامردی تو این معامله حسابی برنده شدیم ....و بقیه چیز ها را تمام و کمال به نام خود کردیم از حق زندگی کردن گرفته تا نفس کشیدن!
2.خوب با عاقل بودن مراجع هم هیچ مشکلی ندارم آخه بابابزرگ خدا بیامرزم همیشه میگفت:پسر جون عاقل باش فکر خودت باش با این جماعت ضحاک در نیفت!یا همسایه 90 ساله لب گورمون که همیشه میگفت آدم عاقل هیچ وقت خودش رو با این آدم کش ها درگیر نمیکنه!
3.حلال زاده بودن را هم که خوب هیچی نگم بهتره!!!نه بزار بگم اصلاً آخه مرد حسابی اینکه مادر یک نفر چه کاره بوده چه ربطی به خود آدم داره ندیدی پسر نوح با رفیق بد و ذغال خوب چه خاکی بر سرش شد!
4.در مورد آزاد بودن هم که ما کلاً همه تو این مملکت کلاً آزادیم حالا بعضی ها از مغز آزادن بعضی ها از... ولی مراجع که تا اونجا که من خبر دارم تا زمانی که عاقل باشند و حرفی بر خلاف حرف خداوند روزگار نزنند مثل(مرحوم منتظری که جدا از هر اعتقاد شخصیم فقط به خاطر شجاعتش به اعتراف به اشتباه ستایشش میکنم) آزاد هستند البته در قفس خودشون!از قدیم گفتند آزادی یک چیز نسبی هست و درک هر شخصی از آزادی یه حدی مثلاً من درکم از آزادی شاید در حد یک بار مشتی و دانسینگ و مشروب های عالی خلاصه بشه ولی برای یک مرد بزرگ آزادی یعنی چیزی فراتر از آن چیزی که در کشورهای پیشرفته میبینیم!برای دختر همسایه ما آزادی یعنی نزاشتن روسری برای اون خانم فرانسوی یعنی پنهان شدن تو یک برقه!!و.....
5 در مورد زنده بودن که بزنم به تخته کم کم دارم شک میکنم که شجرنامه این بزگواران به حضرت نوح خدا بیامرز میرسد!
6.و عادل بودن!!!!!!!!این قسمت دیگه مرد میخواد جلو دهنش رو بگیره و چیزی نگه که من آدمش نیستم ولی به احترام سن مراجع که بعضی هاشون با تیرانازارو رکس برابری میکنند نمیگم که آخه اوج شجاعت یه مرد خدا این بود که پیام تبریک به مموتی نده؟؟؟شما که دم از عدل و عدالت میزنی تا یه از خدا بی خبر تو حرمین شرفین منفجر میشه فریادتون بالا میره که هتک حرمت شد آخه عزیز های دل که تا همین چند دهه پیش خط اول مبارزه با شعبان بی مخ و یارانش بودین!(!!!؟!!)چی شد که که وقتی همین مردم عادی از مشروب خور  و مذهبی گرفته دارن تو سر خودشون میزنن که بابا عبدالرضا تاجیک هموطنمون هتک حرمت شده شما درگیر چراغونی نیمه شعبان سال پیش شدی که سیم و کابل کم اومد؟؟؟میخوای بگم چرا کابل کم اومد حاجی؟؟مقلد هات داشتن تو کهریزک و اوین با همین کابل ها جوون های مردم رو له میکردن!حاجی اون داستان معروفه رو یادته که علی آهن داغ زد رو دست برادرش؟؟؟نه جون دادا یادته؟؟بی خیال آهن داغ ,امروز دارن با انبردست ناخن جوون مملکت رو میکشن!یه بار امتحان کن حاجی یه حال عرفانی داره!(خواننده محترم خر نش یه وقت امتحان کنی!!!)حاجی خبر نداری بگم اون روز که شما و دوستان داشتید فتوا میدادید که زنا حرام و صیغه حلال! صیغه کرده و نکرده به جووون این مملکت از دختر و پسر از مسلمون و مسیحی کافر تجاوز کردن نگو که خبر نداری که اگه خبر نداری خودت بهتر از من میدونی حکمش چیه آخه خودت فتواشو دادی حاجی
"اگر مرجع تقليد يا مجتهدى احساس كند كه شرايط مرجعيّت يا اجتهاد را از دست داده آيا لازم است كه اعلام كند؟
 لازم است اعلام كند."
حاجی فقط خواستم بگم مرد باش و به قول خودت به حرمت این روزهای عزیز(که نمیدونم باید شاد باشیم یا باز گریه کنیم تو سر خودمون بزنیم!) یه ذره شجاعت رو از عیسی سحیر خیز یاد بگیر یه ذره زیبا حرف زدن رو از محمد نوری زاد یاد بگیر یه ذره بی ادعا بودن و مردمی بودن رو از استاد شجریان یاد بگیر یه ذره نجابت رو از تاجیک نازنین یاد بگیر یه ذره مظلومیت رو از بچه های گمنام  سبز یاد بگیر یه ذره عشق رو از لبخند عزیز دوست دختر امیر جوادی فر یاد بگیر(بی خیال نا محرم و تیر شیطان شما فقط قسمت عشق پاک رو ببین حاجی!) اگر هم خواستی ادب یاد بگیری برو از همون سید مضاعف یاد بگیر!!!(اگه هم طرز تهیه آبجو از همین دلستر های خودمون رو خواستی یاد بگیری بیا پیش خودم مجانی یاد بگیر!)



۱۳۸۹ مرداد ۱, جمعه

32$:می خوردن و شاد بودن آیین من است, فارغ بودن ز کفر و دین دین من است

رفقای مذهبی , (مخصوصاً آنها که در اکثریت خاموش به سر میبرند و این روزها بد جوری درگیر آماده کردن خودشان برای مراسم نیمه شعبان هستند یا شاید هم به عشق امام زمان این روزها به دنبال جور کردن سفر  جمکران هستند یا بالاتر از آن به عشق خدایی که در همین نزدیکی است به دنبال فیش حج هستند تا در آن دور دور ها خدا را بیرون آن مکعب مشکی که با پرده زیبایی که با طلای ناب تزیین شده ملاقان کنند!) اگر من رو  به دور از هر مذهب و عقیده ای و ملیتی به عنوان یک انسان که حق نفس کشیدن و زندگی کردنم با شما رفیق مذهبی در این مملکت برابر هست قبول داری چند کلامی حرف داشتم!چند دقیقه ای بیشتر وقتت را نمیگیرم رفیق اگر بد گفتم هر چه خواستی بگو اما اگر حرفی برای گفتن داشتم!در تنهایی خود به آن فکر کن شاید من و تو درد مشترکی اون گوشه کنار ها داشته باشیم!





بی مقدمه میرم سر اصل مطلب رفیق!این روزها  از قشنگی این روزگار  مشنگ منِ کافر عرق خور بی دین و ایمون! بین رفقای مذهبی ووول میخورم که تا به امروز با هیچ دختری نخوابیده اند و تا به حال طعم تلخ هیچ مشروبی را حس نکرده اند حتی تکیلا!(کارمون به کجا رسیده آخر مشروب خفنمون شده تکیلا میبینی!!!؟)رفقایی که بر عکس من که عشق رفتن به سواحل هاوایی و جزایر قناری!!!  و از شما چه پنهون اگه خدا قسمت کنه تایلند رو هم دارم(محض دیدن طبیعتش میگم منحرف!)را دارم و باز هم از شما چه پنهون جاده امام زاده داوود رو تا 5 کیلموتریش هیچ وقت بیشتر نرفتم اون هم نه به عشق حرم بلکه به عشق  جاده و قهوه خونه هاش!,عشق رفتن به مکه و مدینه را دارند!  و اگر نشد همین سوریه و اگر باز هم نشد همین مشهد و قم و ای بابا اگر نشد دیگه ته تهش همین امام زاده داوود خودمان!(که از حق نگذریم جای خوش آب وهوایی هم هست!)و همیشه به من میگویند دعا کن کارمون جور شه بریم مکه! بی خبر از اینکه اینجانب در عین نامردی دعا میکنم کار هیچ کدومشون جووور نشه و نتوانند پولهای این مملکت را به اسم ثواب و دیدار خدا در جیب این آقای ملک عبدالله و اون جناب دراز یه لا قبا بشار اسد و آستان قدس رضوی و رفقا بریزند!





همان رفقایی که وقتی من دارم پول این مملکت را در دیسکو های کشورهای عربی و اروپایی خرج میکنم(به جان مادرم اگه از شابدالعظیم اون ور تر رفته باشم!) آنها هم دارند پول رایج همین مملکت را در زیارتگاه های کشور های عربی خرج میکنند! تا به خدا نزدیک تر شوند!



همان رفقایی رو میگویم که روزهایی که من درگیر مهمونی های(بزن برقص بکوبه!) هستم درگیر سفره حضرت ....... و حضرت ..... هستند و همان روزها که من به اسم گناه دارم زحرماری میخورم آنها به اسم ثواب دارند نذری های خوشمزه میخورند! و در همین حال گشنه ها دارند از گشنگی سطل آشغال های همین مملکت رو چنگ میزنند!برای ته مانده غذای من و آنها که شاید سیر بشوند!








و باز هم از حق نگذریم که درست است در دولت مموتی آزادی بیان نداریم اما آزادی بیان مذهب را خیلی هم خوب داریم تا حدی که رفقا اجازه دارند بالای در خانه هاشان به عربی هر جمله مذهبی را که دوست دارند بنویسند!مثلا سر در مغازه مینویسند هو رزاق!(جون عمت که اعتقاد داری روزی دهنده خدا هست!پس چرا از آقایون میترسی!)حالا بگذریم که اون ور دنیا سر در سازمان ملل شعر از سعدی مینویسند و من تا به امروز هیچ خانه ای در کشور فارسی زبان ایران که سعدی مایه افتخار آنها است را ندیدم که شعری از سعدی نوشته باشند!بگذریم که از هر ده ماشین یک ماشین جمله عربی در ستایش خدا و پیامبران خدا و آرزوی ظهور امام زمان داریم!ولی این تن بمیره از هر 1000 ماشین یک ماشین داریم که یک شعر فارسی پشتش نوشته شده باشه فقط شعرهای فارسی آن هم اگر خدا قسمت کند! جایش فوق فوقش در گل گیر کامیون هست که باز هم دم رفقای ماشین سنگین قیژژژژژ(از حق نگذریم به شما رفقا مذهبی تو این یک مورد زیاد بد نمیگذره میتونید هر چیزی پشت ماشین بنویسید حتی به عربی بنویسید سگ حسین!!)...بی خیال فعلاً به صلاح جنبش نیست بیشتر از این گیر بدم !برم سر مشکل بعدی!


برای اینکه طولانی نشه یک راست میرم سر اصل مطلب(این دفعه وژدانی اصل مطلبمه!)یکی از همین رفقا با یک نگاه عاقل اندر کره خری به من نگاه کرد و گفت:این دست بند سبز چیه انداختی دستت تو هم "موسوی چی "هستی!من هم جواب دادم نخیر من" آزادی چی "هستم!!!بعد گفت نمیترسی بگیرنت من هم گفتم نمیترسی به جهنم بری؟ و اون خندید و من هم خندیدم ولی خودمنیم جفتمون داشتیم فحش رو به همدیگه میدادیم تو دل هامون!آهای رفیق مذهبی که برای رسیدن به خدا هر چه قدر پاش بیافته پول خرج میکنی و مثه من کافر نیستی مگر نه اینکه این دنیا زندان مومنه!مگر نه اینکه سکوت در برابر ظلم.......مگر نه اینکه وقتی دارند هم نوعتو میکشن سکوت کردن....اصلاً بی خیال بابا!هر چی خورده بودیم پرید بابا لُپ کلام این یه جمله هست!
بیا و مثه من, رو بازی کن رفیق !من به چیزی به اسم آزادی اعتقاد دارم و براش میجنگم و تو به چیزی به نام بهشت و حوری با طعم قوری!اعتقاد داری (مدیونی اگه فکر کنی به اون قضیه ناپلئون که هر کسی برای چیزی که نداره میجنگه ربطی داره!)ولی ازمردن میترسی وژدانی این تن بمیره میخوای باور کنم به حرف هایی که میزنی و کتاب هایی که میخونی اعتقاد داری؟که اگر به این حرفها و کارها و کتاب ها اعتقاد واقعی داشتی صف اول مبارزه را همین بچه های مذهبی جنوب شهر پُر میکردن نه .....!
رفیق داستان اون شیخ و فاحشه رو شنیدی؟



شیخی به زنی فاحشه گفتا مستی / هر لحظه به دام دگری پا بستی
 گفتا شیخا هر آنچه گویی هستم / آیا تو چنان که می نمایی هستی؟

31$:هفته‌ای که گذشت...




در هفته‌ای که گذشت مسئولین نازنین انقدر شیرین کاری کردند و حرف‌های بامزه زدند که دقیقاً نمی‌دونم از کدوم باید شروع کنم، پس به قید قرعه چند تا از شیرین‌کاری‌های مسئولین محترم را جمع کردم تا دور هم باشیم همین جوری محض خنده!
قبل از هر چیزی بگویم همه چیز سر جایش هست هنوز هم سایت‌ها‌مان را فیلتر میک‌نند هنوز هم بسیجی‌های ساندیس خور ملت غیور می‌باشند و  ما اغتشاش‌گر هستیم...و  هنوز هم این کلمه مضاعف سوژه خنده مردم است و هنوز هم می‌گویند ما از آمریکا و اسرائیل پول می‌گریم و می‌نویسیم ولی نمی‌دانم این اسرائیل نامرد کی می‌خواهد این حقوق عقب مانده ما را بدهد!!و چیزی که خبر نداری این است که ما با حفظ تمامی سمت های فوق اخیراً جاسوس خود فروخته سپاهی کودتاچی تفرقه انداز ,مادر.........(خیل زشت بود این جاها دیگه )هم شدیم!

۱.همان مراسمی که یک سال پیش از ترس مردم از ونک تا شمشک! (تغییر اسم محل به علت رعایت صنعت قیف!)را رفقای چماق به دست*  از ترس مردمی که میخواستند فقط در این مراسم شرکت کنند پر کرده بودند!امسال سه تا سه تا برگزار کردند!و کک هیچ کسی هم نگزید!مراسم شهید روح الامینی در بهشت زهرا شهید امیر جوادی فر  در خانه و شهید محمد کامرانی فر در مسجد نور! به همین سادگی برگزار شد و ما که رفته بودیم تا انقلاب نرم کنیم به چند تا شیرینی و فاتحه بسنده کردیم و نامش را گذاشتیم فاز جدید جنبش سبز!اسنادش هم موجوده آقا اینا ها(مسجد نور ۳۱۴ صندلی در قسمت مردانه داره!خودم با همین چشمام شمردم!)

*در این متن چماق معنی گاز اشک آور باتوم برقی و هر گونه اسلحه گرم را  که انبار نیروی انتظامی موجودی نداشته باشد را هم میدهد

۲.هنوز کفن ریگی اصلی و ریگی فرعی(برادر)  خشک نشده بود که ریگی جدیدی باز هم ظهور کرد و بوووومب!البته با اینکه خود جندالله در سایت رسمی خود اعلام کرد که آقا ما بودیم زدیم مسجد  رو ترکوندیم اینم سندش!!!!این مموتی جای اینکه مثه بچه آدم یه تسلیت بگه گفت آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند اما همه این غلط ها رو هم آمریکا می‌کند! حالا هی جندالله بگه بابا من بودم !مموتی میگه نه تو هنوز داغی نمی‌فهمی آمریکا بود!

۳.و باز هم به گفته مموتی این آمریکایی های گاو چرون که هیچ غلطی نمیتوانند بکنند!(چون همه غلط ها را ما میکنیم!)شهرام امیری رو .....!هیچی بی خیال این دیگه خیلی لوووس شده!

۴.بازار هم یکی دو هفته ای در اعتصاب بود اما چون ما خیلی زرنگ هستیم گول این بازاری ها رو نخوردیم و حمایتشون نکردیم و از اونجا که جنبش تغییر فاز داده کلی هم مسخرشون کردیم و با هم خندیدیم!حیف که این جنبش بدون خشونت دست و پامون رو بسته بود وگرنه با چوب دنبالشون هم میکردیم!

۵.در همین روزها بود که ییهو در قزوین!(چیه چرا این جوری میخونی قزوین!ای منحرف!)مموتی ییهو شد سید مموتی! که همین جوری ییهو یاد مضاعف افتادیم که میگفت:!"من جان نا قابلي دارم… بدن ناقصي دارم… اندک آبروئي دارم که خود شما به ما داده ايد اَ اَ اَ اَ اُ اُ اُ اِ اِ اِ یییی"!!!!ببخشید اشتباه شد که میگفت:ملاک حال فعلی افراد است!خوب عزیز من گیرم که شجرنامه شما برسد به مردی که برای شیعه نماد مظلومیت و شجاعت است مردی که بر ذولجناح سوار میشد!مهم حال فعلی شما است که محبوبیت ذوالجناح بین مردم از شما بیشتر است!(خیلی جلو خودم رو گرفتم گفتم شجرنامت به ذ.... نمیرسه ها!!!برو حال کن!) و در همین احوال ییهو مضاعف گفت ااَ؟ زرنگی تو بشی سید من پس چی؟پس خودش از خودش یک سوال کرد و در جواب خودش گفت:خودم از خودم خوشم میایه!و نتیجه گرفت که خدا نماینده ولی وقیه در آسمانها است و هر کس که از خدا اطاعت نکند زیاد مهم نیست اصل قضیه این است که از ولی فقیه اطاعت کند!و در همین احوال بود که ییهو جنتی از خواب بیدار شد و گفت ها ها ها ها ها  من  اصحاب کهف هستم(من هم چون توهین نیاشه جلو خودم رو نگه داشتم وگرنه میگفتم به قول یارو گفتنی :یه روزی ما هم مثل اصحاب کهف می‌خوابیم، بعد وقتی بیدار می‌شیم تنها کسی که تو دنیا می‌شناسیم همین جنتی خودمونه!) الیته یکی هم پیدا شده میگه من همون خووووسه هستم که حضرت یونس رو خورده بود!ولی هنوز تایید نشده به همین دلیل چیزی نمیگم!

۶.و در همین احوال مرد مردها عیسی سحر خیز در سالنی که به بیدادگاه هم گفته زکی بدون هیچ ادعایی(قابل توجه آقای ع.م! از سایت ج.ر.س) با دمپایی و ... از جناب مضاعف شکایت کرد البته ما یاد شکایت قبلی ایشون افتادیم از محسن اژه ای به علت" پرتاب قندان به سوی او و سپس گاز گرفتن شانهٔ چپ" شکایت کرد و محسن اژه ای چه جوری مراحل ترقی رو طی کرد!

۷.خبر گزاری مهر گفت:"یود وارن مخترعی که در سال ۱۹۵۸ با اختراع جعبه سیاه توانست تحولی در امنیت هواپیماها ایجاد کند در سن ۸۵ سالگی در اثر یک ناخوشی ناگهانی درگذشت" اما ما توسط یک منبع نا آگاه به جعبه سیاه این مخترع بزگوار دست پیدا کردیم و آخرین جملات ایشون اینها بوده:ای تُف به هر چی کودتاچی که هر کی رو میخواد بکشه سوار هواپیما میکنه بعدشم میگه جعبه سیاه کار نکرد!مشکل از خلبان خدا بیامرز بود!آی خدا من رو بکش راحت کن! خدا:باشه ..... تق! -مرحوم یود:کاش یه چیز دیگه از خدا خواسته بودم!.....

۸.و هنوز هم مبارزات علیه سنگ‌سار ادامه دارد تا حدی که آیت‌الله بیات‌زنجانى لطف کردند و به گفته جرس گفتند: حکم سنگسار در قرآن نیامده است.

و همین جوری محض خنده و اطلاعات بیشتر ما پرسیدیم:شلاق چی اونم نیومده؟؟؟با اونم مشکل داریم آخه حاج آقا!(البته بین خودمون باشه این آخری مال این هفته بود نصفش مال این هفته نبود!)


30$:آقای بازار خیلی شرمنده فعلاً به صلاح جنبش سبز نیست حمایت کنیم، طاقت بیار رفیق!




از اونجا که هموطن‌های ما در بازار یک سال پیش کفن نپوشیدند و نرفتن جلو گلوله و جنبش سبز ایران رو بدون همراه داشتن شناسنامه و سند مغازه هاشون حمایت کردند در یک حرکت شجاعانه یکی از بازاری‌ها رو گرفتیم به قصد کشت زدیم و از این بنده خدا اعترافاتی گرفتیم تا بر همه روشن بشود چرا به صلاح جنبش نیست که از بازار حمایت کنیم!این شما و این آقای بازار!
با سلام خدمت آقای بازار قبل از هر چیزی یک سوالی داشتم چرا شما در برابر این همه ظلمی که به مردم شد سکوت کردی؟ها؟چرا در اعتراضات مردمی شرکت نکردی؟اصلاً شما ۲۵ خرداد کجا بودی؟
-بین مردم بودم بین ۳ میلیون نفری که تو خیابون بودند!اتفاقاً چند تا از رفقا رو هم اون روز دیدم
ها!چی میگه؟!!خوب این که نشد دلیل شما مطمئنی همه بازاری ها اومده بودن!؟
-نه مگه شما مطمئنی همه همکارهای شما اومده بودند؟
ها!چی میگه؟!!خوب چیز اصلاً تو چرا اعتصاب نکردی؟ها ها ها جواب بده بینم؟
-خوب مگه شما اعتصاب کردید؟!
یه حرفی میزنی‌ها من که شرکت خصوصی کار می‌کردم نمی‌رفتم سر کار رییسم اخراجم می‌کرد رفیقامم جای دولتی کار میک‌نن اگه نمیرفتن شر میشد براشون اما تو که مغازه خودت بود چرا نبستی؟ ها ها ها؟
-چون من هم اگر می‌بستم شناسائی می‌شدم چرا وقتی بقیه خطر نمی‌کنن من باید خطر کنم!
ها پس چرا قبل انقلاب از این لات بازی‌ها در می‌آوردین؟ ها ها چی شد جواب بده؟ چرا کفن نپوشیدید؟ها؟
-کودتاچی هم کودتاچی های قدیم زمون قدیم جون انسان حرمت داشت اینقدر تابلو مردم رو نمیکشتن!دلت خوشه ها اون موقع کفت پوش ها میدونستن کسی قرار نیست بکشتشون!الان با کت شلوار هم از سر کارت برگردی میکشن چه برسه با کفن!اصلاً تو خودت حاضری کفن بپوشی؟
آهان چرا این عباس آقای فرش فروش طرفدار احمدی نژاد بود!؟ها؟ شما بازاری ها همه مثل هم هستین...
-مگه دکتر ش....ا!! رییس شرکت شما هم طرفدار احمدی نژاد نبود چه ربطی داره؟
نخیرم اصلاً شما بازاری ها همتون خشکه مذهبی هستید!
-خوب باز خوبه ما معلومه چی هستیم شما چی میگید که صبح ها ریش شلوار پارچه ای دارید و صف اول نماز! عصر ها سه تیغه شلوار لی در حال بزن برقص!ما حداقل صبح و شبمون یکیه!
خوب ما مجبوریم!
-خوب منم که چیزی نگفتم خودت گیر میدی!
اصلاً همین که بیشتر شما بازاری ها پولدار هستید خودش دلیل اینه که طرفدار جنبش نیستید !تازشم یکی از شماها دخترش رو به من نداد خیلی سوختم همتون مثه هم هستید!!!
یه چی میگیا؟؟؟خوبه هر برنامه ای بود آخرش بیشتر مردم وقتی میخواستن برگردن خونه هاشون میدون انقلاب به بالا بودن بچه های پایین که..... هیچی بی خیال!!!بعد هم تو مشکلت پول من یا .... انگاری تو شرکت‌های شما اصلاً آدم پولدار نیست؟
اصلاً ببینم چی شد که بعد یک سال اینجوری اعتصاب کردید؟
چون یه بهونه داریم که اعتصاب کنیم! اصلاً وایسا بینم هی الکی گیر می‌دی برای خودت می‌دوزی می‌بری؟ حالا که ما اعتصاب کردیم شما چه کار کردید؟ جز اینکه نشستید هی ما  رو مسخره کردید که نه بابا مشکلشون پوله! ما که دولت کوتاه اومد باز کوتاه نیومدیم!؟ ها؟
ها!؟خوب چیز ببین ما برای حمایت یک سری شرایط داریم! یکیش اینه که اعتصابت حداقل باید یک ماه طول بکشه تا ما خیالمون راحت باشه! بعد هم ما تا آقامون میر حسین/کروبی چیزی نگه کاری نمی‌کنیم! فعلاً هم به صلاح جنبش نیست اونها چیزی در مورد بازار بگن!
بعد هم کلاً چون وضع مالیت از ما بهتره زیاد حال نمی‌کنیم ازت حمایت کنیم چون به نظر ما تو فقط فکر خودتی!
-وایسا بینم اون وقت همین شما نبودید که مقاله پشت سر مقاله نوشتید از رفقای تبریزی گله کردید که چرا از شما حمایت نمی‌کنن شاید اونا هم داستانشون مثه من و تو باشه!؟
ها؟تو هم ترشی نخوری یه چیزی میشیا!خوب بی خیال اصلاً بابا خودت خوبی؟خانواده چه خبر؟
-شنیدی میگن جمعه سالگرد محمد کامرانی  تو مسجد نور فاطمی ساعت ۷! شما میری؟راستش هنوز دستور از رهبر های جنبش نرسیده شاید به صلاح جنبش نباشه بریم! ببینیم تا چی میشه!ما همون سال پیش که مراسم روح الامینی کنسل شد ثابت کردیم که خیلی بی‌شماریم!
-برو بابا من که میرم!!
ممد ممد بدو بیا بابا بیخیال این حاجی بازاری‌ها شو اینا همشون فکر خودشونن یه لینک -18 داغ شده تپل!بیا ببین!بهش گیر بده بگو اصلاً تو کلات کو؟؟؟
-رو سرمه پسر جون! این تویی که کلاهتو خیلی وقته برداشتن خبر نداری!!
ها! چی چی میگه!

۱۳۸۹ تیر ۲۴, پنجشنبه

29$:محسن جان شرمنده, بیانیه ای در کار نبود وگرنه خدمت آقای روح الامینی میرسیدیم!


سال پیش از ترس مردمی با دست های خالی مراسم محسن روح الامینی در حالی که خیابان ولیعصر از ونک به بالا قدم به قدم مامور بود لغو شد!امسال بدون هیچ ترسی همان مراسم برگزار شد رفقا یکی به من بگه ما کجای کاریم؟

سال پیش برنامه خرید سبز میزاشتیم ,از ترس مردمی با سبد های سبز کل بازار رو مامور میریختن و با افتخار میگفتیم ما بی شماریم!بعدش هم  مردم گله میکردن که بازار با مردم نیست!امسال بازار یک هفته میره اعتصاب ما میشینیم پشت کامپیوتر مسخرشون میکنیم!که اینا فکر جیب خودشون هستن!
سال پیش همه شاکی بودیم چرا رفقای تبریزی یه اعتراض مشتی نمیکنن و چرا هموطن های تبریزی همیشه میگن که ما به تهرانی ها اعتماد نداریم چون سال 85 پشت ما نبودند!ما هم جواب میدادیم که شما باید بی خیال گذشته ها باشی مهم حالا که همه ایران با هم متحد شدن!اون وقت خودمون پشت بازار رو خالی میکنیم چون یک سال پیش اعتصاب نکردن!و کفن پوش نشدند!
تا همین چند ماه پیش دنبال یه بهونه میگشتیم فقط دور هم جمع شیم تا به بعضی ها حالی کنیم که ما هنوز هم بی شماریم...22 خرداد رو که موسوی لغو کرد خوب بی خیال شاید اون بهتر از من و بقیه میدونست!اما مراسم سه شهید کهریزک رو چی؟نکنه منتظر بیانیه هستید رفقا!؟
نه اعلام برنامه میکنم نه میفرستمتون تو دهن شیر فقط یکی به من بگه ما کجای کاریم؟فردا ساعت 7 عصر جمعه وقتی خانواده محمد کامرانی تو مسجد نور فاطمی  هستند داریم چه کاری میکنیم؟داریم صدای اونهایی که حرف هایی میزنن که به صلاح جنبش نیست رو با منفی دادن و نظر های کوبنده خفه میکنیم یا داریم به بعضی ها نشون میدیم که ما هنوز هم بی شماریم!
رفقا دوست دارم فردا شب وقتی بر میگردم خونه سرم رو بالا بگیرم دست هامو بیارم بالا یه V مشتی به بابام نشون بدم بگم ما بی شماریم...وقتی هم میرم پای کامپیوترم ببینم همه سایتها از بالاترین گرفته تا .... موضوغ داغ روز زده باشند تجمع سبز ها در سالگرد محمد کامرانی!اصلاً حال میکنم رجا نیوز هر چی دلش میخواد بزنه اصلاً همین که بزنه عده معدودی  حدود 10 نفر !!!!سعی در سو استفاده از مراسم داشتند که با هوشیاری مردم فتنه.....!همین مزخرف رو که بنویسه همه میفهمن که ما باز هم دور هم جمع شدیم!
آقای موسوی آقای کروبی محمد کامرانی هم نه بازاری بود نه ....مراسم ختم هم مجوز نمیخواهد اگر خواستید بیایید من با تمام انتقاد هایی که از شما دو بزگورار دارم خوشحال میشم باز هم از نزدیک ببینمتون....

۱۳۸۹ تیر ۱۶, چهارشنبه

28$:روز انتخاب بهشت و جهنم

*:عادت ندارم مطلبی رو از جایی تو وبلاگم کپی کنم مگر اینکه اون مطلب ذهنم و تمام جودم رو قلقلک داده باشه!حتماً تا آخر بخونید...





روزي یک سياستمدار معروف، درست هنگامی که از محل كارش خارج شد، با یک اتومبیل تصادف کرد و در دم کشته شد. روح او در بالا به دروازه های بهشت رسید و يك فرشته از او استقبال کرد. فرشته گفت: «خیلی خوش آمدید. این خیلی جالبه. چون ما به ندرت سیاستمداران بلند پایه و مقامات رو دم دروازه های بهشت ملاقات می کنیم. به هر حال شما هم درک می کنید که راه دادن شما به بهشت تصمیم ساده ای نیست»

سياستمدار گفت «مشکلی نیست. شما من را راه بده، من خودم بقیه اش رو حل می کنم»

فرشته گفت «اما در نامهء اعمال شما دستور دیگری ثبت شده، شما بایستی ابتدا یک روز در جهنم و سپس یک روز در بهشت زندگی کنید. آنگاه خودتان بین بهشت و جهنم یکی را انتخاب کنید»

سياستمدار گفت «اشکال نداره. من همین الان تصمیمم را گرفته ام. میخواهم به بهشت بروم»

فرشته گفت «می فهمم. به هر حال ما دستور داریم. ماموریم و معذور»

و سپس او را سوار آسانسور کرد و به پایین رفتند. پایین ... پایین... پایین... تا اینکه به جهنم رسیدند.

در آسانسور که باز شد، سياستمدار با منظرهء جالبی روبرو شد. زمین چمن بسیار سرسبزی که وسط آن یک زمین بازی گلف بود و در کنار آن یک ساختمان بسیار بزرگ و مجلل. در کنار ساختمان هم بسیاری از دوستان قدیمی سناتور منتظر او بودند و برای استفبال به سوی او دویدند. آنها او را دوره کردند و با شادی و خنده فراوان از خاطرات روزهای زندگی قبلی تعریف کردند. سپس برای بازی بسیار مهیجی به زمین گلف رفتند و حسابی سرگرم شدند. همزمان با غروب آفتاب هم همگی به کافهء کنار زمین گلف رفتند و شام بسیار مجللی از اردک و بره کباب شده و نوشیدنی های گرانبها صرف کردند. شیطان هم در جمع آنها حاضر شد وشب لذت بخشی داشتند..

به سياستمدار آنقدر خوش گذشت که واقعاً نفهمید یک روز او چطور گذشت. راس بیست و چهار ساعت، فرشته به دنبال او آمد و او را تا بهشت اسکورت کرد. در بهشت هم سياستمدار با جمعی از افراد خوش خلق و خونگرم آشنا شد، به کنسرت های موسیقی رفتند و دیدارهای زیادی هم داشتند. سناتور آنقدر خوش گذرانده بود که واقعا نفهمید که روز دوم هم چگونه گذشت، گرچه به خوبي روز اول نبود.

بعد از پایان روز دوم، فرشته به دنبال او آمد و از او پرسید که آیا تصمیمش را گرفته؟

سياستمدار گفت «خوب راستش من در این مورد خیلی فکر کردم. حالا که فکر می کنم می بینم بین بهشت و جهنم من جهنم را ترجیح می دهم»

بدون هیچ کلامی، فرشته او را سوار آسانسور کرد و آن پایین تحویل شیطان داد. وقتی وارد جهنم شدند، اینبار سياستمدار بیابانی خشک و بی آب و علف را دید، پر از آتش و سختی های فراوان. دوستانی که دیروز از او استقبال کردند هم عبوس و خشک، در لباس های بسیار مندرس و کثیف بودند. سياستمدار با تعجب از شیطان پرسید «انگار آن روز من اینجا منظرهء دیگری دیدم؟ آن سرسبزی ها کو؟ ما شام بسیار خوشمزه ای خوردیم؟ زمین گلف؟ ...»

شیطان با خنده جواب داد: "آن روز، روز انتخابات بود...

                                                                          امروز دیگر تو رای داده‌ای"

27$:آدُلف هیتلر به آنگلا ملکر: هشت پا غلط کرد با تو!سپاه قهرمان میشه!




یک منبع ناآگاه که خیلی هم اصرار داشت که  نامش فاش شود اما ما همین جوری محض خنده حال نکردیم نامش را فاش کنیم خبر از بازگشت روح آدلف هیتلر در جسم فردی معروف به مضاعف داد!(مدیونی اگه فکر کنی به اون مردک سالوادور سیلینسا ربطی داره!)ایشان خبر دادند که آدُلف مضاعف خطاب به خانم  ملکر گفته اند:هشت پا غلط کرد با تو!سپاه قهرمان میشه! البته  همین منبع به ما خبر داد روح جناب استالین هم دوباره ظهور کرده البته پارازیت های ایران این بار تاثیر خود را بر ماوراالطبیعه هم گذاشته و گفته میشود این بنده خدا استالین در جسم یک شامپانزه 150 سانتی متری ظهور کرده!آدُلف مضاعف در ادامه گفت "پل" فقط دوست دارم پیش بینیت درست در نیاد یک هشت پا پلویی امشب بخوریم!
در پیرو تهدیدات آدلف مضاعف و شامپانزه دست آموزش!هشت پا تمام فیلم های ویدوئی قبلی را تکذیب کرد و تایید کرد که تنها فیلمی که اعتبار دارد همان فیلمی هست که قرار است امشب از 20:30 پخش بشود!این فیلم که به کارگردانی سلحشور همان فیلم نامه دزد محبوب مضاعف  جان قرار است امشب نمایش داده شود ماجرای هشت پایی به نام پل را به تصویر میکشد  که وقتی داشته دور یک عروس دریایی میگشته توسط سرویس های جاسوسی آلمان ربوده شده و به آکواریومی در اوبرهاوزن یک شهری در مریخ!(تشابه اسمی با آکواریومی در آلمان!) برده شده!قابل ذکر است که خانم پروانه معصومی با اینکه 40 درجه تب داشت و تقریباً مرده بود! نقش ملکه مریخ را در این فیلم بازی کرد.و جناب سردار فیروز آبادی هم در قسمت هایی از فیلم نقش توپ فوتبالی را بازی کرده اند که در آکواریوم در کنار پل بوده! و نمای کلوز آپ شیکم ایشون هم برای نشان دادن عظمت مریخ از فاصله دور استفاده شده!.....
(به خبری که هم اکنون به دستمان رسید توجه بفرمایید!جناب سلحشور به جرم نقض قانون کپی رایت در مورد فیلم نامه "من شهرام امیری 15 سال دارم "که در امریکا به روی صحنه رفته بود مجرم شناخته شدند و جریمه ایشان دیدن مضاعف جناب مضاعف از فاصله یک متری تعیین شد!)
ها!و از آنجا که عده ای از فوتبال دوستان اعتقاد داشتند که فعلاً این بحث ها به نفع جام جهانی نیست عده ای از هوادران شُرت پوش بدون هیچ هماهنگی جلوی درب فیفا جمع شدند و فیفا را تهدید به بمباران اتمی کردند
ییهو همین جوری محض خنده آدلف مضاعف حکم حکومتی را در مورد نتایج فوتبال این جام اعلام کرد:
به نام خودمان که به زودی میشویم خدای خودمان و شما!!ا
ینجانب آدُلف مضاعف با توجه به بیانات آن مرحووم همون که نوه بی تربیتی دارد!که همیشه میگفت من ورزش نمیکنم اما ورزشکاران را چرا...(چرا فکر بد میکنی!؟) و با توجه به بحث های پیش آمده در باب این پُل اعلام میکنم درست است که پُل قبلاً چند تا بازی را درست پیش بینی کرده اما مصداق برای ما وضعیت حال افراد هست مثه همین دوست عزیزمان اکبر شاه سابق!(من گفتم کوسه ؟نه من گفتم کوسه ؟خودت منحرفی به من چه!توهین نکن آقا جان ادامه بده!)یک زمانی فکر میکرد ما رهبر بشیم خوبه !خوب بگذریم نتایج بازی به شرح زیر میباشد:
پل خیلی هم بیخود کرد این حرفها را زد آب ها که از آسیاب افتاد میدیم چرخش کنند با مجتبی یه هشتا پا پلویی بزنیم بر رگ!
آمریکا و انگلیس جهانخوار خیلی بیخود کردند اصلاً آمدند جام جهانی وقتی  ما که خیر سرمون  قدرت اول دنیا هستیم آرزوی مرحله اولش را هم مثه اینکه باید به گور ببریم! پس حکم میکنیم که این دوره جام جهانی 30 تیمه تمام شود!بعد هم این هلند پدر سوخته چرا زد این بچه های رفیق ما لولا داسیلوا را سوسک کرد!البته درست است که آلمان هم زد اون یکی رفیق ما رو سوسک کرد!اما خوب انگلیس را هم پخ کرد که این به ان در!ضمناً حکم میکنیم که در پایان بچه های سپاه پاسداران به عنوان قهرمان اعلام شوند و در اختتامیه بازی جای آن زنکه بی حیا بی دین ایمون  شکیرا خانم برنامه های رقاصی اجرا کند پروانه معصومی بیاد یکمی شعر بگه ما خوشمان بیاد!ضمناً تا یادم نرفته گیری که به خانم ملکر دادیم 50% همین جوری محض خنده بود 50% هم مربوط به حرف هایی بود که علیه ما میزد! ولی در کل ربطی به فوتبال و پل نداشت آخه کدوم حرف ما به قبلی ربط داشت!





۱۳۸۹ تیر ۱۳, یکشنبه

26$:خانم پروانه معصومی به قول فریدون, خیلی بَدِ, که آدم فاحشه مغزی باشه!نه غلاااااام؟

انگاری همین دیروز بود که فریدون فرخزاد در یکی از برنامه هاش حرف های تندی زد و گفت:"خاک بر سر اون مردمی بکنند که در طول تمام این سالها نفهمیدند که یک فرقی است بین یک عالم و جانی حتی دنبال جانی رفتن  نماز خون شدن ریش گذاشتن برای اینکه صد تومن پول بگیرند جهان میگذره با صد تومن بی صد تومن برای  من ده سال دیگه بیشتر زنده نیستم ولی خیلی بد که آدم فاحشه مغزی باشه"


این متن کاملاً استفاده دو منظوره داره دوستانی که با توهین آمیز بودن این متن مشکل دارند قسمت های داخل پرانتز رو نخونند !به روح جدم راضی نیستم قسمت های ممنوعه رو بخونی!

پروانه معصومي(این یارو زنیکه معصومی) كه امروز در مراسم(نمایش) ديدار(پاچه خواری) هنرمندان (هنرمند نما ها )با مقام معظم رهبري(علی الاقه که یه دستشم چلاقه) حضور داشته، درباره اين ديدار(پاچه خواری) در گفت‌وگو(اعتراف) با خبرنگار راديو و تلويزيون فارس (آخه مرتیکه فلان فلان شده این فالس قوووز از کی تا حالا تلویزیون هم شده!)گفت (شیرین زبونی کرد و گفت): من امروز(کلاً) بيمار (روانی )بودم و(در این وضعیت گرما و آلودگی هوا که خر تب میکنه سگ سینه پهلو) حدود 39 درجه تب داشتم، اما با شوق فراوان(در حدی که انگاری به خر تی تاپ داده باشی اونم با ساندیس اضافه) در اين مراسم (نمایش)حضور پيدا كردم. (این قسمتش یه جوری دیگه رمانتیک میشه  آدم ییهو یاد فیلم تایتانیک  و جک  و رز! اینا میافته ولی شما که با توهین آمیز بودن مشکل داری ها؟ ها؟ ها؟ اصلاً چرا تو  داری متن تو پرانتز رو میخونی؟؟؟؟حالا که خوندی فکر کن من گفتم سریال حاج یونس!)
وي با اشاره به بيانات (زرت و پرت های )مقام معظم رهبري(علی الاقه که به دستشم چلاقه) در مورد مسائل مختلف(سانسور و تر زدن به ) توليد برنامه‌ و سريال در صداوسيما، افزود: من در اين مراسم(نمایش) جزو كساني(پاچه خوار هایی) بودم كه در رديف اول نشسته بودم( و فقط دماغم از چادرم بیرون بود چون مشکل تنفسی دارم!). (یکی نیست بگه تو بیخود میکنی مریضی میری ردیف جلو پس فردا آقا آنفلوانزا سگی بگیره تو جواب میدی؟)
(البته افسانه بایگان که دیگه نقش مریم مقدس رو هم قبول کنه کارنامه کاریش بعد حاج خانوم برزخی تکمیل میشه گفت!گفت دروغ میگه مثه ....! ها چیه باز که داری تو پرانتز رو میخونی؟ گفت دروغ میگه مثه فرشته های تو برزخ! من نیم ساعت دیر اومدم ولی منم ردیف جلو نشستم آخه عقب جا نبود!)




وي كه در بخشي از مراسم سخنراني را در حضور(ببین شما که هر چی تذکر میدم باز تو پرانتز رو میخونی من چیزی نمیگما اینا خودشون یه جوری حرف میزنن دیگه از ردیف اول نزدیک تر کجا رفته یعنی چی تو حضور آقا  رفته !!!) مقام رهبري(.... هر چ حال کردی بگو !فقط توهین آمیزش ملس باشه ها!) ارائه داده بود، گفت: از شدت بيماري (ولی آلزایمر تب نداره ها؟؟)نوشته‌هايي را كه براي حضور در اين مراسم آماده كرده بودم، با خود نياورده بودم (و گفت ای تُف به این شانس اگه آورده بودم میترکوندم اخراجی های 3 هم حتماً نقش اصلی بهم میدادن با کلی پول!)و هنگام حرف زدن نيز از ذهن (هذیان گویی)خود استفاده كردم. 
(و در اینجا بود که جناب رهبرشون دستور دادند سریعاً یه ساندیس برای ایشون باز کنند)
و....
مهدي سجاده‌چي(زمان ما میگفتن مردیکه جا نماز آب کش) گفت: رهبر معظم انقلاب تنها يك شخصيت سياسي نيستند بلكه يك كاراكتر كاملاً  (س.....!!!خیلی بی حیایی!)فرهنگي دارند.
دلقک جان:توصیه میکنم از ایشون به عنوان کارکتر اصلی بزغاله در راز بقا و هند جگر خوار در فیلم محمد رسول الله استفادی کنید!
سلحشور(همون مرتیکه کودتاچی  فیلم نامه دزد  ) هم گفت:
 مقام معظم رهبري فرمودند(خودش مگه زبون نداره که تو میگی اون گفت!).....(زیاد چیز مهمی نگفت این آخرش فقط مهم بود!). از ما نخواهيد كه بعضي حرام‌ها را به خاطر فيلم‌سازي حلال كنيم.(یعنی دیگه فیلم نامه مردم رو ندزدیم؟؟)
دلقک جان:و اینجا بود که جناب مضاعف گفتند به به چه خوشگل شدی امشب!تو کی آزاد شدی پدر سوخته؟اون یوزارسیف  بلا رو چرا نیاوردی یکم پاچه خواری کنه حال کنیم؟؟ها؟بدم بندازنت تو زندان دزد کوچولوی من؟